بیست ماهگی
انقدر سرم شلوغ بود که یادم رفته بود تو 20 ماه رو گذروندی و هنوزم هر کس می پرسه جند وقتشه میگم 1 سال و 6 7 ماه .1 سال و 8 ماه رو پیش ما بودی و با هر لبخندت دوباره بهمون زندگی بخشیدی.دختر نازنینم خیلی دوستت دارم خیلی بزرگ شدی .بعضی وقتها باورم نمیشه تو همون کوچولوی تپلویی هستی که یه روز قشنگ بهاری برای اولین بار دیدمت.
یکی از روزایی که خاطرشو ننوشتم 9 آذر روز تولدم بود که تو جقدر از دیدن کیک و شمعها ذوق کردی و من چقدر خوشحال بودم که تو رو دارم کنارم :)
همیشه شاد باش و سالم و مامان رو به خاطر گرفتاریاش ببخش :)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی